معنی فارسی acerbates

B2

بدتر کردن، افزایش شدت یک مشکل یا وضعیت.

To make worse or more intense.

example
معنی(example):

نادیده گرفتن مشکل فقط آن را بدتر می‌کند.

مثال:

Ignoring the issue only acerbate the problem.

معنی(example):

یکدندگی او اغلب بحث را بدتر می‌کند.

مثال:

His stubbornness often acerbate the discussion.

معنی فارسی کلمه acerbates

: معنی acerbates به فارسی

بدتر کردن، افزایش شدت یک مشکل یا وضعیت.