معنی فارسی acerbest
C2شیوهای از بیان که به شدت انتقادی و تند است.
Characterized by sharp or biting commentary.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نقدهای تند و گزنده رستوران معمولاً نقاط ضعف آن را برجسته میکرد.
مثال:
The restaurant's acerbic critics often highlighted its flaws.
معنی(example):
سبک تند و گزنده او در نویسندگی هم مورد ستایش قرار گرفته و هم نقد شده است.
مثال:
His acerbist style in writing was both admired and criticized.
معنی فارسی کلمه acerbest
:
شیوهای از بیان که به شدت انتقادی و تند است.