معنی فارسی acquaintanceships
B2آشناییها، روابطی که در آن افراد با یکدیگر تنها به دلیل شناخت اولیه ارتباط دارند.
Plural of acquaintanceship; connections between a group of people who know each other.
- NOUN
example
معنی(example):
آشناییهای آنها در بسیاری از دایرههای اجتماعی گسترش یافته بود.
مثال:
Their acquaintanceships extended across many social circles.
معنی(example):
او رابطههای آشنای زیادی را از محل کار و مدرسه مدیریت میکرد.
مثال:
She juggled multiple acquaintanceships from work and school.
معنی فارسی کلمه acquaintanceships
:
آشناییها، روابطی که در آن افراد با یکدیگر تنها به دلیل شناخت اولیه ارتباط دارند.