معنی فارسی actional

B1

به معنای مرتبط با عمل یا اقدام، نشان‌دهنده کارآیی و قابلیت اجرایی است.

Pertaining to or serving as a basis for action.

example
معنی(example):

آنها یک برنامه عملی برای بهبود فروش پیشنهاد دادند.

مثال:

They proposed an actional plan to improve sales.

معنی(example):

بازخورد او بینش‌های عملی برای پروژه ارائه داد.

مثال:

Her feedback provided actional insights for the project.

معنی فارسی کلمه actional

: معنی actional به فارسی

به معنای مرتبط با عمل یا اقدام، نشان‌دهنده کارآیی و قابلیت اجرایی است.