معنی فارسی admiratively

B2

به طور تحسین‌آمیز، به شکلی که نشان‌دهنده تحسین و ستایش باشد.

In a manner that shows admiration.

example
معنی(example):

او به طور تحسین‌آمیز به مجسمه نگاه کرد.

مثال:

She looked admiratively at the sculpture.

معنی(example):

او به طور تحسین‌آمیز درباره دستاوردهای معلمش صحبت کرد.

مثال:

He spoke admiratively about his mentor's achievements.

معنی فارسی کلمه admiratively

: معنی admiratively به فارسی

به طور تحسین‌آمیز، به شکلی که نشان‌دهنده تحسین و ستایش باشد.