معنی فارسی adolescency
B2دوران نوجوانی، مرحلهای از زندگی که شامل تغییرات جسمی و روانی است.
The period of youth characterized by significant physical and emotional changes.
- NOUN
example
معنی(example):
دوران نوجوانی زمان حساسی برای توسعه شخصی است.
مثال:
Adolescency is a critical time for personal development.
معنی(example):
در دوران نوجوانی، بسیاری از افراد با چالشهای مختلفی روبهرو میشوند.
مثال:
During adolescency, many individuals face various challenges.
معنی فارسی کلمه adolescency
:
دوران نوجوانی، مرحلهای از زندگی که شامل تغییرات جسمی و روانی است.