معنی فارسی adult/adult
B1بزرگسال، فردی است که به سن قانونی رسیده و معمولاً به او امکانات و حقوق بیشتری نسبت به افراد زیر سن قانونی داده میشود.
A person who is fully grown or developed, typically over the age of majority.
- NOUN
example
معنی(example):
بزرگسال باید از مسئولیتها مراقبت کند.
مثال:
The adult needs to take care of responsibilities.
معنی(example):
در برخی کشورها، یک بزرگسال میتواند در سن 18 سالگی رأی بدهد.
مثال:
In some countries, an adult can vote at the age of 18.
معنی فارسی کلمه adult/adult
:بزرگسال، فردی است که به سن قانونی رسیده و معمولاً به او امکانات و حقوق بیشتری نسبت به افراد زیر سن قانونی داده میشود.