معنی فارسی to-put-something-into-use-operation-or-a

B1

به کار بردن یک چیز به منظور بهره‌برداری یا عملی کردن آن، مانند ایده یا ابزاری به نامی خاص.

To utilize or implement something effectively in a practical context.

example
معنی(example):

ما باید این ابزار را برای پروژه به کار ببریم.

مثال:

We need to put this tool into use for the project.

معنی(example):

زمان آن رسیده که طرح آنها را به کار ببریم.

مثال:

It's time to put their plan into use.

معنی فارسی کلمه to-put-something-into-use-operation-or-a

: معنی to-put-something-into-use-operation-or-a به فارسی

به کار بردن یک چیز به منظور بهره‌برداری یا عملی کردن آن، مانند ایده یا ابزاری به نامی خاص.