معنی فارسی adumbrant
B2حالت یا ویژگی که نشانهای از وقوع چیزی دیگر است، به طور ضمنی اشاره میکند.
Providing a faint shadow or hint of something.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ابرهای سایهدار نشاندهنده طوفانی بودند که در راه بود.
مثال:
The adumbrant clouds hinted at a coming storm.
معنی(example):
در ادبیات، ویژگیهای سایهدار یک شخصیت میتواند سرنوشت او را پیشنهاد کند.
مثال:
In literature, a character’s adumbrant qualities can suggest their fate.
معنی فارسی کلمه adumbrant
:
حالت یا ویژگی که نشانهای از وقوع چیزی دیگر است، به طور ضمنی اشاره میکند.