معنی فارسی adumbration
C1نشان یا سایهای که به صورت غیرمستقیم از چیزی دیگر ارائه میشود.
A foreshadowing or hint of things to come.
- NOUN
example
معنی(example):
کار هنرمند سایهای از سبکهای آینده را به نمایش گذاشت.
مثال:
The artist's work displayed an adumbration of future styles.
معنی(example):
سایهای از موضوعاتی که در رمان بررسی خواهد شد در فصل اول قابل مشاهده است.
مثال:
An adumbration of the themes to be explored in the novel can be found in the first chapter.
معنی فارسی کلمه adumbration
:
نشان یا سایهای که به صورت غیرمستقیم از چیزی دیگر ارائه میشود.