معنی فارسی afaint
B1احساس سرگیجه، ضعف یا ناتوانی به طور موقت.
A momentary state of weakness or dizziness.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او احساس سرگیجه کرد و ناگهان مجبور شد بنشیند.
مثال:
He felt afaint and had to sit down suddenly.
معنی(example):
او یک نور ضعیف را در فاصله مشاهده میکند.
مثال:
She notices a afaint light in the distance.
معنی فارسی کلمه afaint
:
احساس سرگیجه، ضعف یا ناتوانی به طور موقت.