معنی فارسی affixable
B1قابل چسباندن، چیزی که میتوان آن را بر روی سطحی قرار داد یا بچسبانید.
Capable of being affixed or attached, typically referring to objects.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این برچسب قابل چسباندن به هر سطحی است.
مثال:
This label is affixable to any surface.
معنی(example):
قطعه قابل چسباندن باعث آسانتر شدن مونتاژ میشود.
مثال:
The affixable component makes assembly easier.
معنی فارسی کلمه affixable
:
قابل چسباندن، چیزی که میتوان آن را بر روی سطحی قرار داد یا بچسبانید.