معنی فارسی afortiori

B1

از این حیث، به طور حتم؛ به طور منطقی از فرضی دیگر نتیجه‌گیری می‌شود.

Used to express a conclusion that is even more evident based on a previously established premise.

example
معنی(example):

اگر او می‌تواند این مشکل را حل کند، به طبع، او می‌تواند چالش‌های بزرگ‌تری را نیز مدیریت کند.

مثال:

If she can solve this problem, afortiori, she can handle bigger challenges.

معنی(example):

یک ورزشکار که یک مسابقه محلی را می‌برد، به طبع، در سطح ایالتی نیز برنده خواهد شد.

مثال:

An athlete winning a local race, afortiori, would win at the state level.

معنی فارسی کلمه afortiori

: معنی afortiori به فارسی

از این حیث، به طور حتم؛ به طور منطقی از فرضی دیگر نتیجه‌گیری می‌شود.