معنی فارسی afunction

B1

عملکرد، وظیفه یا عملکرد یک شیء یا سیستم.

The action or purpose of something.

example
معنی(example):

عملکرد دستگاه تنظیم دما است.

مثال:

The afunction of the machine is to regulate temperature.

معنی(example):

او عملکرد را برای تیم توضیح داد.

مثال:

She explained the afunction to the team.

معنی فارسی کلمه afunction

: معنی afunction به فارسی

عملکرد، وظیفه یا عملکرد یک شیء یا سیستم.