معنی فارسی agitationist

B2

کسی که به اشاعه تبعات یا حالت‌های ناآرامی اجتماعی می‌پردازد.

A person who promotes agitation for social or political causes.

example
معنی(example):

آشوبگر، اعتراض برای تغییر اجتماعی را رهبری کرد.

مثال:

The agitationist led the protest for social change.

معنی(example):

او خود را به عنوان یک تحول‌طلب که برای حقوق کارگران می‌جنگید، معرفی کرد.

مثال:

He identified as an agitationist fighting for workers' rights.

معنی فارسی کلمه agitationist

: معنی agitationist به فارسی

کسی که به اشاعه تبعات یا حالت‌های ناآرامی اجتماعی می‌پردازد.