معنی فارسی agreeingly

B1

به‌طور تأییدآمیز، به حالتی که در آن فرد با محبت و توافق، نظری را تأیید می‌کند.

In a way that expresses agreement or approval.

example
معنی(example):

او با سر تأییدآمیز تکان داد تا حمایت خود را نشان دهد.

مثال:

She nodded agreeingly to show her support.

معنی(example):

آنها در طول بحث به‌طور تأییدآمیز صحبت کردند.

مثال:

They spoke agreeingly during the discussion.

معنی فارسی کلمه agreeingly

: معنی agreeingly به فارسی

به‌طور تأییدآمیز، به حالتی که در آن فرد با محبت و توافق، نظری را تأیید می‌کند.