معنی فارسی airworthiest

C1

بهترین و ارزشمندترین برگزیده در مقایسه با دیگر گزینه‌ها.

Most deserving or valuable in comparison to others.

example
معنی(example):

او به عنوان واجد شرایط‌ترین نامزد برای جایزه در نظر گرفته می‌شود.

مثال:

He is considered the airworthiest candidate for the award.

معنی(example):

این بهترین گزینه موجود است.

مثال:

This is the airworthiest option available.

معنی فارسی کلمه airworthiest

: معنی airworthiest به فارسی

بهترین و ارزشمندترین برگزیده در مقایسه با دیگر گزینه‌ها.