معنی فارسی airworthiness
B2حالت یا ویژگی که نشاندهنده ایمنی و قابلیت پرواز یک هواپیما است.
The condition of an aircraft being fit for flying safely.
- NOUN
example
معنی(example):
خلبان تایید کرد که هواپیما ایمن است.
مثال:
The pilot confirmed the airworthiness of the aircraft.
معنی(example):
ایمنی هواپیما برای پرواز ایمن بسیار ضروری است.
مثال:
Airworthiness is crucial for safe flying.
معنی فارسی کلمه airworthiness
:
حالت یا ویژگی که نشاندهنده ایمنی و قابلیت پرواز یک هواپیما است.