معنی فارسی albuminization

B1

عملیات یا فرآیند آلبومینیزه کردن، که در آن آلبومین به یک ماده اضافه می‌شود.

The process of introducing albumin into a substance.

example
معنی(example):

آلبومینیزاسیون در بسیاری از فرآیندهای بیوشیمیایی حیاتی است.

مثال:

Albuminization is critical in many biochemical processes.

معنی(example):

این مطالعه بر روی تأثیرات آلبومینیزاسیون در کشت‌های سلولی تمرکز داشت.

مثال:

The study focused on the effects of albuminization in cell cultures.

معنی فارسی کلمه albuminization

: معنی albuminization به فارسی

عملیات یا فرآیند آلبومینیزه کردن، که در آن آلبومین به یک ماده اضافه می‌شود.