معنی فارسی alleviatingly
B1به طرز کاهشدهنده، به معنای کاهشدهی در اثری آرامبخش.
In a manner that alleviates or relieves discomfort.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز آرامبخش صحبت کرد تا او را آرام کند.
مثال:
She spoke alleviatingly to calm him down.
معنی(example):
موسیقی به آرامی در پسزمینه نواخته میشد.
مثال:
The music played alleviatingly in the background.
معنی فارسی کلمه alleviatingly
:
به طرز کاهشدهنده، به معنای کاهشدهی در اثری آرامبخش.