معنی فارسی allurement
B1جاذبه، مخصوصاً به عنوان ابزاری برای فریب یا جذب افراد.
An enticing or attractive quality that can often motivate someone.
- NOUN
example
معنی(example):
جاذبه شهرت گاهی اوقات ممکن است طاقت‌فرسا باشد.
مثال:
The allurement of fame can sometimes be overwhelming.
معنی(example):
با وجود جاذبه حقوق بالاتر، او تصمیم گرفت در شغل فعلی‌اش بماند.
مثال:
Despite the allurement of a higher salary, she chose to stay in her current job.
معنی فارسی کلمه allurement
:
جاذبه، مخصوصاً به عنوان ابزاری برای فریب یا جذب افراد.
