معنی فارسی aloofly
B1به شیوهای بیتوجه و دور از دیگران.
In a distant or uninvolved manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به سوالات بیتوجه پاسخ داد.
مثال:
He responded aloofly to the questions.
معنی(example):
او به طور بیتوجه از میان جمعیت عبور کرد و به هیچکس توجه نکرد.
مثال:
She walked aloofly through the crowd, ignoring everyone.
معنی فارسی کلمه aloofly
:
به شیوهای بیتوجه و دور از دیگران.