معنی فارسی alteratively
B2به عنوان گزینهای دیگر، به معنی انتخاب یک مسیر متفاوت.
As an alternative; in place of something else.
- ADVERB
example
معنی(example):
شما میتوانید بهعنوان یک گزینه دیگر، روش متفاوتی را برای پروژه انتخاب کنید.
مثال:
You can, alteratively, choose a different method for the project.
معنی(example):
بهعنوان گزینهای دیگر، میتوانیم جلسه را به تعویق بیاندازیم.
مثال:
Alteratively, we could postpone the meeting.
معنی فارسی کلمه alteratively
:
به عنوان گزینهای دیگر، به معنی انتخاب یک مسیر متفاوت.