معنی فارسی alterman
B1شخصی که نقش تغییراتی را به عهده دارد یا در فرآیند تغییر فعال است.
A person who takes on the role of changing or influencing a situation.
- NOUN
example
معنی(example):
تغییر دهنده به تغییر مسیر گفتگو کمک کرد.
مثال:
The alterman helped to change the course of the discussion.
معنی(example):
به عنوان یک تغییر دهنده، او به طور مکرر دیدگاههای جدیدی ارائه میداد.
مثال:
As an alterman, he frequently offered new perspectives.
معنی فارسی کلمه alterman
:
شخصی که نقش تغییراتی را به عهده دارد یا در فرآیند تغییر فعال است.