معنی فارسی alternamente
B1به صورت متناوب یا با تغییر شیوه، معمولاً در مورد تغییرات انجام کارها.
To do something in an alternating manner; interchangeably.
- ADVERB
example
معنی(example):
به صورت متناوب، میتوانید از استراتژیهای مختلف برای موفقیت استفاده کنید.
مثال:
Alternamente, you can use different strategies for success.
معنی(example):
این فرایند میتواند به صورت متناوب نتایج مختلفی بر اساس ورودی بدهد.
مثال:
The process can alternamente yield different results based on the input.
معنی فارسی کلمه alternamente
:
به صورت متناوب یا با تغییر شیوه، معمولاً در مورد تغییرات انجام کارها.