معنی فارسی amputator
B1ابزاری برای قطع عضو در جراحی.
A tool used for amputation in surgical practices.
- NOUN
example
معنی(example):
قطعکننده عضو یک ابزار حیاتی در روندهای جراحی است.
مثال:
The amputator is a critical tool in surgical procedures.
معنی(example):
جراحان به قطعکننده عضو برای دقت در کار خود اتکا میکنند.
مثال:
Surgeons rely on the amputator for precision in their work.
معنی فارسی کلمه amputator
:
ابزاری برای قطع عضو در جراحی.