معنی فارسی animalier
B2حیواننگار، هنرمندی که در خلق آثار هنری با موضوع حیوانات تخصص دارد.
An artist who specializes in depicting animals.
- NOUN
example
معنی(example):
این هنرمند به عنوان یک حیواننگار برای مجسمههای شگفتانگیز حیات وحش خود شناخته شده است.
مثال:
The artist is known as an animalier for his stunning wildlife sculptures.
معنی(example):
بسیاری از حیواننگاران تمرکز میکنند بر روی به تصویر کشیدن جوهره سوژههای خود.
مثال:
Many animaliers focus on capturing the essence of their subjects.
معنی فارسی کلمه animalier
:
حیواننگار، هنرمندی که در خلق آثار هنری با موضوع حیوانات تخصص دارد.