معنی فارسی annoyously
B1به طور آزاردهنده، به شکلی که موجب ناراحتی میشود.
In a manner that causes annoyance.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در طول فیلم به طور آزاردهندهای صحبت کرد.
مثال:
She spoke annoyously during the movie.
معنی(example):
او به طور آزاردهندهای خودکارش را روی میز زد.
مثال:
He annoyously tapped his pen on the table.
معنی فارسی کلمه annoyously
:
به طور آزاردهنده، به شکلی که موجب ناراحتی میشود.