معنی فارسی anomalism

B2

انحراف، وضعیتی که در آن چیزی با استاندارد یا معمول تناقض دارد.

The condition of being an anomaly; a deviation from the norm.

example
معنی(example):

انحراف به معنای انحراف از استاندارد یا معمول است.

مثال:

Anomalism refers to a deviation from what is standard or normal.

معنی(example):

در علم، انحراف می‌تواند نظریه‌های موجود را به چالش بکشد.

مثال:

In science, anomalism can challenge existing theories.

معنی فارسی کلمه anomalism

: معنی anomalism به فارسی

انحراف، وضعیتی که در آن چیزی با استاندارد یا معمول تناقض دارد.