معنی فارسی anthropophagical
B2انسانخوارانه، مربوط به عمل خوردن انسانها، به ویژه در زمینههای فرهنگی.
Pertaining to the consumption of human flesh, especially in cultural contexts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
موضوعات انسانخوارانه در کتاب بسیاری از خوانندگان را شوکه کرد.
مثال:
The anthropophagical themes in the book shocked many readers.
معنی(example):
این مستند به بررسی مراسم انسانخوارانه از فرهنگهای باستانی پرداخت.
مثال:
The documentary explored anthropophagical rituals from ancient cultures.
معنی فارسی کلمه anthropophagical
:
انسانخوارانه، مربوط به عمل خوردن انسانها، به ویژه در زمینههای فرهنگی.