معنی فارسی antiboss
B1رویکردهایی که مقامهای بالا را به چالش میکشند و به کارمندان قدرت میدهند.
Approaches that challenge higher authorities and empower employees.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رویکرد آنتی باص استقلال را در اعضای تیم تشویق میکند.
مثال:
The antiboss approach encourages autonomy in team members.
معنی(example):
استراتژیهای آنتی باص میتواند روحیه کار در محل را بهبود بخشد.
مثال:
Antiboss strategies can improve workplace morale.
معنی فارسی کلمه antiboss
:
رویکردهایی که مقامهای بالا را به چالش میکشند و به کارمندان قدرت میدهند.