معنی فارسی antiboxing
B1تدابیری که برای جلوگیری از رفتارهای غیرمنصفانه در ورزشهایی مانند بوکس اعمال میشوند.
Measures taken to prevent unfair behaviors in sports like boxing.
- NOUN
example
معنی(example):
استراتژیهای آنتی باکسی برای جلوگیری از شیوههای ناعادلانه در این ورزش به کار میرود.
مثال:
Antiboxing strategies are employed to prevent unfair practices in the sport.
معنی(example):
بسیاری از جوامع به نفع اقدامات آنتی باکسی در محیطهای رقابتی پیش میروند.
مثال:
Many communities advocate for antiboxing measures in competitive environments.
معنی فارسی کلمه antiboxing
:
تدابیری که برای جلوگیری از رفتارهای غیرمنصفانه در ورزشهایی مانند بوکس اعمال میشوند.