معنی فارسی anticeremonious

B1

به صفات یا رفتارهایی اطلاق می‌شود که رسمی نیستند و از پیروی از مراسم خاص خودداری می‌کنند.

Describing a lack of formalities; informal and relaxed.

example
معنی(example):

طبیعت ضد تشریفاتی او او را بسیار نزدیک و قابل دسترس می‌کرد.

مثال:

Her anticeremonious nature made her very approachable.

معنی(example):

آنها یک شام ضد تشریفاتی داشتند و از همراهی یکدیگر بدون هیچ محدودیتی لذت بردند.

مثال:

They had an anticeremonious dinner, enjoying each other's company without restrictions.

معنی فارسی کلمه anticeremonious

: معنی anticeremonious به فارسی

به صفات یا رفتارهایی اطلاق می‌شود که رسمی نیستند و از پیروی از مراسم خاص خودداری می‌کنند.