معنی فارسی anticeremoniously
B1به شیوهای که در آن هیچ چیزی رسمی نیست، بیتوجه به تشریفات.
In an informal manner, without ceremony or formality.
- ADVERB
example
معنی(example):
دو دوست به طور ضد تشریفاتی روی زمین نشسته و صحبت کردند.
مثال:
The two friends sat anticeremoniously on the floor and talked.
معنی(example):
او بدون تشریفات از مهمانی بیرون رفت و تصمیم گرفت خداحافظی نکند.
مثال:
He left the party anticeremoniously, choosing not to say goodbye.
معنی فارسی کلمه anticeremoniously
:
به شیوهای که در آن هیچ چیزی رسمی نیست، بیتوجه به تشریفات.