معنی فارسی anticeremonially

B1

به شیوه‌ای که بی‌تشریفات و غیررسمی باشد، معمولاً برای نشان دادن راحتی و صمیمیت.

In a manner that is informal and without ceremony.

example
معنی(example):

آنها به طور ضد تشریفاتی یکدیگر را با یک دست دادن غیررسمی سلام کردند.

مثال:

They greeted each other anticeremonially, with a casual handshake.

معنی(example):

جلسه به طور ضد تشریفاتی برگزار شد و هیچ رسمیتی وجود نداشت.

مثال:

The meeting was conducted anticeremonially, with no formality at all.

معنی فارسی کلمه anticeremonially

: معنی anticeremonially به فارسی

به شیوه‌ای که بی‌تشریفات و غیررسمی باشد، معمولاً برای نشان دادن راحتی و صمیمیت.