معنی فارسی anticommunistically
B1به نحوی که با کمونیسم مخالف است و بر اصول دیگر تاکید میکند.
In a manner that opposes communism.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در طول مناظره به صورت ضد کمونیستی صحبت کرد.
مثال:
He spoke anticommunistically during the debate.
معنی(example):
آنها به مسئله به صورت ضد کمونیستی نزدیک شدند و بر آزادیهای فردی تمرکز کردند.
مثال:
They approached the issue anticommunistically, focusing on individual freedoms.
معنی فارسی کلمه anticommunistically
:
به نحوی که با کمونیسم مخالف است و بر اصول دیگر تاکید میکند.