معنی فارسی anticommunistical
B2به نوعی تفکر و عمل اشاره دارد که به صورت خاص مخالف کمونیسم است.
Pertaining to or characterized by opposition to communism.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
موضع ضد کمونیستی در سخنرانیهای آنها مشهود بود.
مثال:
The anticommunistical stance was evident in their speeches.
معنی(example):
استدلالهای ضد کمونیستی او با شواهد تاریخی پشتیبانی میشد.
مثال:
Her anticommunistical arguments were backed by historical evidence.
معنی فارسی کلمه anticommunistical
:
به نوعی تفکر و عمل اشاره دارد که به صورت خاص مخالف کمونیسم است.