معنی فارسی anticonstitution

B1

ضد قانون اساسی، به هر چیزی اشاره دارد که مغایر با اصول و مقررات اساسی یک کشور باشد.

Contrary to or against a constitution.

example
معنی(example):

عملیات این گروه توسط دولت به عنوان ضد قانون اساسی برچسب خورده بود.

مثال:

The group's actions were labeled as anticonstitution by the government.

معنی(example):

منتقدان از قوانین جدید به عنوان ضد قانون اساسی یاد کردند.

مثال:

Critics accused the new laws of being anticonstitution.

معنی فارسی کلمه anticonstitution

: معنی anticonstitution به فارسی

ضد قانون اساسی، به هر چیزی اشاره دارد که مغایر با اصول و مقررات اساسی یک کشور باشد.