معنی فارسی anticonservatively

B1

به روش ضد محافظه‌کارانه، به گونه‌ای عمل کردن که از ایده‌های محافظه‌کارانه دوری کند.

In a manner that opposes conservative principles.

example
معنی(example):

او به مسئله به طور ضد محافظه‌کارانه نزدیک شد و خواستار تغییرات انقلابی شد.

مثال:

She approached the issue anticonservatively, advocating for revolutionary changes.

معنی(example):

پلتفرم حزب به گونه‌ای طراحی شده بود که به صورت ضد محافظه‌کارانه تفسیر شود.

مثال:

The party's platform was designed to be interpreted anticonservatively.

معنی فارسی کلمه anticonservatively

: معنی anticonservatively به فارسی

به روش ضد محافظه‌کارانه، به گونه‌ای عمل کردن که از ایده‌های محافظه‌کارانه دوری کند.