معنی فارسی anticrisis

B1

بخشی از برنامه یا استراتژی که برای مقابله با بحران‌های اقتصادی طراحی شده است.

Strategies or measures designed to counteract a crisis.

example
معنی(example):

شرکت یک استراتژی ضدبحران برای مدیریت وضعیت اجرا کرد.

مثال:

The company implemented an anticrisis strategy to handle the situation.

معنی(example):

اقدامات ضدبحران در پایدار کردن اقتصاد مؤثر بود.

مثال:

The anticrisis measures were effective in stabilizing the economy.

معنی فارسی کلمه anticrisis

: معنی anticrisis به فارسی

بخشی از برنامه یا استراتژی که برای مقابله با بحران‌های اقتصادی طراحی شده است.