معنی فارسی anticritic
B1واکنشی که هدف آن انتقاد نیست و سعی در دفاع از مورد نظر دارد.
A response or attitude that counters criticism.
- NOUN
example
معنی(example):
او به دیدگاه منفی یک واکنش غیرانتقادی داد.
مثال:
He gave an anticritic response to the negative feedback.
معنی(example):
مقاله رویکردی غیرانتقادی داشت و از انتخابهای نویسنده دفاع میکرد.
مثال:
The article had an anticritic approach, defending the author’s choices.
معنی فارسی کلمه anticritic
:
واکنشی که هدف آن انتقاد نیست و سعی در دفاع از مورد نظر دارد.