معنی فارسی antidysenteric

B1

دارویی که برای درمان دیسانتری استفاده می‌شود.

A medication used to treat dysentery.

example
معنی(example):

داروهای ضد دیسانتری به کنترل اسهال شدید کمک می‌کنند.

مثال:

Antidysenteric medications help control severe diarrhea.

معنی(example):

محلول ضد دیسانتری در طول شیوع مؤثر بود.

مثال:

The antidysenteric solution was effective during the outbreak.

معنی فارسی کلمه antidysenteric

: معنی antidysenteric به فارسی

دارویی که برای درمان دیسانتری استفاده می‌شود.