معنی فارسی antihierarchist
B1شخصی که به ایدهها و ساختارهای ضد سلسلهمراتب اعتقاد دارد.
A person who opposes hierarchical systems and supports egalitarian structures.
- NOUN
example
معنی(example):
بهعنوان یک ضد سلسلهمراتبگرا، او معتقد است که هر کس باید از حق برابر برای بیان نظر برخوردار باشد.
مثال:
As an antihierarchist, she believes everyone should have an equal say.
معنی(example):
ضد سلسلهمراتبگرایان غالباً برای از بین بردن ساختارهای قدرت سنتی کار میکنند.
مثال:
Antihierarchists often work to dismantle traditional power structures.
معنی فارسی کلمه antihierarchist
:
شخصی که به ایدهها و ساختارهای ضد سلسلهمراتب اعتقاد دارد.