معنی فارسی antihierarchies
B1مجموعهای از وضعیتها یا ساختارهای سازمانی که در آن هیچگونه سلسلهمراتب وجود ندارد.
Plural form of antihierarchy; systems that reject hierarchical order.
- NOUN
example
معنی(example):
سلسلهمراتبهای ضد معمولاً در استارتاپها دیده میشود که در آن هر کارمند حق رای دارد.
مثال:
Antihierarchies are often seen in startups where every employee has a vote.
معنی(example):
در برخی فرهنگها، سلسلهمراتبهای ضد منجر به محیطهای کاری بیشتر همکاری میشود.
مثال:
In some cultures, antihierarchies lead to more collaborative work environments.
معنی فارسی کلمه antihierarchies
:
مجموعهای از وضعیتها یا ساختارهای سازمانی که در آن هیچگونه سلسلهمراتب وجود ندارد.