معنی فارسی antimasks

B1

ضدماسک‌ها به نوعی از عناصری اشاره دارند که به جای پنهان‌سازی، نمایانگر هستند.

Items or techniques that expose rather than conceal, often used in performance or display.

example
معنی(example):

تئاتر از ضدماسک‌ها برای بهبود تجربه غوطه‌وری استفاده کرد.

مثال:

The theater used antimasks to enhance the immersive experience.

معنی(example):

در گالری، آثار عتیقه پشت ضدماسک‌ها برای حفاظت قرار داده شده بودند.

مثال:

In the gallery, antiques were displayed behind antimasks for protection.

معنی فارسی کلمه antimasks

: معنی antimasks به فارسی

ضدماسک‌ها به نوعی از عناصری اشاره دارند که به جای پنهان‌سازی، نمایانگر هستند.