معنی فارسی antirational
B2مخالفت با استدلالهای منطقی یا عقلایی، معمولاً با تأکید بر احساسات یا باورهای غیرمعقول.
Opposition to or rejection of rational thinking or reasoning.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
چشمانداز ضد عقلانی به چالش کشیدن دلایل رایج میپردازد.
مثال:
The antirational perspective challenges common reasoning.
معنی(example):
برخی از افراد در طول بحثها موضع ضد عقلانی اتخاذ میکنند.
مثال:
Some people adopt an antirational stance during debates.
معنی فارسی کلمه antirational
:
مخالفت با استدلالهای منطقی یا عقلایی، معمولاً با تأکید بر احساسات یا باورهای غیرمعقول.