معنی فارسی antireformist
B1کسی که مخالف اصلاحات و تغییرات است و از ارزشهای سنتی حمایت میکند.
A person who opposes reforms and advocates for traditional values.
- NOUN
example
معنی(example):
ایدئولوژی آنتیرفورمیستی بر حفظ ارزشهای سنتی تمرکز داشت.
مثال:
The antireformist ideology focused on preserving traditional values.
معنی(example):
آنتیرفورمیستها استدلال میکنند که تغییرات میتوانند ثبات جامعه را مختل کنند.
مثال:
Antireformists argue that changes can disrupt society's stability.
معنی فارسی کلمه antireformist
:
کسی که مخالف اصلاحات و تغییرات است و از ارزشهای سنتی حمایت میکند.