معنی فارسی antiscriptural
B1مربوط به چیزی که با متون مقدس تناقض دارد.
Contrary to religious scriptures.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ایدههای او توسط رهبران دینی به عنوان ضد متنی در نظر گرفته شد.
مثال:
His ideas were considered antiscriptural by the religious leaders.
معنی(example):
این کتاب یک دیدگاه ضد متنی درباره اخلاق ارائه میدهد.
مثال:
The book presents an antiscriptural perspective on morality.
معنی فارسی کلمه antiscriptural
:
مربوط به چیزی که با متون مقدس تناقض دارد.