معنی فارسی antisensuality

B1

مفهمومی که به مخالفت با احساسی‌گرایی یا محرک‌های احساسی اشاره دارد.

A concept opposing sensuality or sensory experiences.

example
معنی(example):

او در مقاله جدیدش درباره ضد حسی‌گرایی نوشت.

مثال:

She wrote about antisensuality in her latest essay.

معنی(example):

کنفرانس به موضوعات ضد حسی‌گرایی در هنر پرداخت.

مثال:

The conference discussed themes of antisensuality in art.

معنی فارسی کلمه antisensuality

: معنی antisensuality به فارسی

مفهمومی که به مخالفت با احساسی‌گرایی یا محرک‌های احساسی اشاره دارد.