معنی فارسی antisensuousness
B1عدم احساسگرایی به حالتی اطلاق میشود که در آن از تجربههای حسی و عاطفی کاسته میشود.
The quality of lacking sensory or emotional appeal.
- NOUN
example
معنی(example):
طراحی موزه به خاطر عدم احساسگراییاش مورد انتقاد قرار گرفت.
مثال:
The design of the museum was criticized for its antisensuousness.
معنی(example):
عدم احساسگرایی در هنر میتواند منجر به فقدان ارتباط عاطفی شود.
مثال:
Antisensuousness in art can lead to a lack of emotional connection.
معنی فارسی کلمه antisensuousness
:
عدم احساسگرایی به حالتی اطلاق میشود که در آن از تجربههای حسی و عاطفی کاسته میشود.